پروانه ها همه در پیله مرده اند

مجموعه اشعار مهوش قیاسی نیک

«ری، آب منگل، آبان»

 

 

یک زن

مادر مردی تناور است

که به‌سر کرده چادرش

با دست‌های پر از حسرت و امید

از خانه‌ای گِلی

به خیابان ری رسید

 

اینجا 

گذر آب منگل است

که پاشیده بر دم در خواب خیس خود 

تا مردی از تبار پدر سوخته‌های شهر

بیاورد از گوشه‌ی اتاق

یک دشنه‌ای که به جانش فرو کند!

 

در پشت کوچه‌ی رخشویخانه هم

افتاده لاشه ی تقویم  سال بعد

چسبیده بر سر آبان سال قبل

شاید زمان 

برای همه‌ی شهر و مردمش

ایستاده است

این سرعت گذر ماه‌های سال

در گوش خسته‌ی آبان سال پیش

هرگز نمی‌رود

 

یکسال و اندی است

که تقویم زندگی

اردیبهشت و آذر و اسفند رفته را

در برگ‌های ورق خورده‌ی خودش

آبان 

نوشته است!

نوشته شده در چهار شنبه 4 فروردين 1400برچسب:ری, آب منگل, رختشویخانه, آبان, حسرت, امید, مادر, کوچه, تقویم, اردیبهشت, آذر, اسفند, خانه گلی,ساعت 14:7 توسط مهوش قیاسی نیک| |

 

 

شاخه‌ای عشق از آن باغچه پیوندم کن

شوق من را به خروش آر و دماوندم کن

 

بلکه در داغ ترین جمعه‌ی تابستانی

باد و باران بشو و خیس چو دربندم کن

 

چون زمستان همه اش منتظر نوروزم

از دی و بهمن من بگذر و اسفندم کن

 

تا کنون بندگی‌ام فایده‌ای هیچ نداشت

آسمانم بده تختی و خداوندم کن

 

من درختی که اگر بار دهم خوشبختم

دور من دست بینداز و تنومندم کن

 

از سرم دست بکش خسته شدم ای تقدیر

آخرین لحظه در این آینه خرسندم کن

نوشته شده در چهار شنبه 4 فروردين 1400برچسب:شاخه, دماوند, اسفند, نوروز, خداوند, تنومند, خیس, خرسند, تقدیر, زمستان, درخت, دی, بهمن, آسمان,ساعت 13:49 توسط مهوش قیاسی نیک| |


Power By: LoxBlog.Com

http://bad-box.tk